ترجمه مقاله

خدافل

لغت‌نامه دهخدا

خدافل . [ خ َ ف ِ ] (ع ص ) جامه های کهنه . خدافر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
- امثال :
غرنی برداک من خدافلی ؛ این مثل در حق کسی زده میشود که بجهت طمع در مال غیر مال خود را ضایع گرداند. قالته امراة رأت علی رجل بر دین فتزوجته طامعة فی یساره فالفته معسراً. بعضی ها آن را به کسر کاف «برداک » گفته اند. اصل آن عبارت است از: قاله رجل استعار من امراءة بردیها فالبسها ورمی بخلقان کانت علیه فجائت تسترجع بردیها. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله