خدانخواسته
لغتنامه دهخدا
خدانخواسته . [ خ ُ ن َ خوا / خا ت َ / ت ِ ] (ق مرکب ) مانند خداناکرده .همواره بر سر جملات تمنی درآید. خدا نکند که چنین واقع شود. (آنندراج ). خدا نکند. خدانکرده :
به رشک الفت صد مدعی کسی چه کند
خدانخواسته گر یار مهربان باشد؟
|| کلمه ٔ ملامت که موقع تنبیه گویند. (از ناظم الاطباء).
به رشک الفت صد مدعی کسی چه کند
خدانخواسته گر یار مهربان باشد؟
میرنجات (از آنندراج ).
|| کلمه ٔ ملامت که موقع تنبیه گویند. (از ناظم الاطباء).