خدایی
لغتنامه دهخدا
خدایی . [ خ ُ ] (ص نسبی ) رجوع به خدائی شود :
ایزد همه آفاق بدو داد و بحق داد
ناحق نبود آنچه بود کار خدایی .
- خدایی فروشان ؛ ریاکاران . (از ناظم الاطباء).
ایزد همه آفاق بدو داد و بحق داد
ناحق نبود آنچه بود کار خدایی .
منوچهری .
- خدایی فروشان ؛ ریاکاران . (از ناظم الاطباء).