خدای خوانی
لغتنامه دهخدا
خدای خوانی . [ خ ُ خوا / خا ] (حامص مرکب ) دعا. (یادداشت بخط مؤلف ). عمل خدای خوان . استغاثه :
کف نیاز به درگاه بی نیاز برآر
که کار مرد خدا جز خدای خوانی نیست .
کف نیاز به درگاه بی نیاز برآر
که کار مرد خدا جز خدای خوانی نیست .
سعدی .