ترجمه مقاله

خدای داد حسینی

لغت‌نامه دهخدا

خدای داد حسینی . [ خ ُ دِ ح ُ س َ ] (اِخ ) (امیر...) نام یکی از سرداران امیر تیمور گورکانست که در خدمت مولای خود بسالتها نمود و از آن جمله است موارد زیر: چون امیر تیمور بشیراز بود، سپاه اوزبک در ماوراءالنهر سر بشورش گذاشتند و فتنه ها کردند. خبر شورش آنها در شیراز به امیر تیمور رسید. او در ساعت ، امیر عثمان عباس را با سی هزار سوار از راه یزد بجانب سمرقند روانه کرد و خود نیز نهضت نمود و از ری و خراسان عزم ماوراءالنهر کرد و از آنجا بسمرقند رفت و در سمرقند امیر خدای داد و شیخ علی بهادر را بتعاقب توقتمش خان مأمور گردانید و آنان تا منزل بولان شتافتند و سرو زنده بسیاری از دشمنان گرفتند. و نیز بسال 792 هَ. ق . امیر تیمور امیر سلطانشاه و خدای داد حسینی و امیر شمس الدین عباس و برادرش امیر عثمان را با جمعی دیگر از امراء و بیست هزار سوار جهت دفع قمرالدین بجانب مغولستان فرستاد. ایشان اطراف و جوانب مغولستان راپیمودند و چون از جنگ بین اولجایتو غامچلکاچی و قمرالدین با خبر شدند، به تعقیب قمرالدین پرداختند. چون قمرالدین از آب ارتیش گذشته بود، بکنار آب ارتیش رهسپار شدند. و سپس بسمرقند بخدمت امیر تیمور بازگشتند. (از حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 3 ص 445). برای اطلاع بیشتر از کارهای او به حبیب السیر ص 464، 467، 498، 531، 537، 538، 578 و 579 همان جزء رجوع شود.
ترجمه مقاله