خدوآلودلغتنامه دهخداخدوآلود.[ خ ُ / خ َ ] (ن مف مرکب ) آلوده به خدو. آلوده به آب دهان . تفی . آخ تفی . (یادداشت بخط مؤلف ) : برافشاندم خدوآلود چله در شکاف او.عسجدی .