ترجمه مقاله

خذل

لغت‌نامه دهخدا

خذل . [ خ َ ] (ع مص ) گذاشتن یاری کسی . (از مصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || عقیم گردیدن آهو بتفقد بچه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خوار کردن . (دهار). خذلان .
ترجمه مقاله