ترجمه مقاله

خرائد

لغت‌نامه دهخدا

خرائد. [ خ َ ءِ ] (ع اِ) زنان بکر و شرمگین . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (دهار). ج ِ خریده . رجوع به خریده در این لغت نامه شود : در حرم حرمتش بخاتونی نشاند و پیوسته با او ذوق معاشرت می راند بر روی سایر سریات برکشید و بر خواص مخدراتش برگزید و از خرائدش گردانید. (از ترجمه ٔ محاسن اصفهان ). || درهای ناسفته . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ).
ترجمه مقاله