ترجمه مقاله

خرام کردن

لغت‌نامه دهخدا

خرام کردن . [ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خرامیدن . بناز سوی مقصدی رفتن . به آهستگی بمقصدی روان شدن :
فتوی آن شد که شیردل بهرام
سوی شیران کندنخست خرام .

نظامی .


ترجمه مقاله