خرخرهلغتنامه دهخداخرخره . [ خ ِ خ ِ رَ / رِ ] (اِ) حلق . حلقوم . نای . گلو. قصبةالریه در تداول عوام . (یادداشت بخط مؤلف ).- تا خرخره در قرض بودن ؛ بسیار قرض داشتن .