خرده ٔ زر
لغتنامه دهخدا
خرده ٔ زر. [ خ ُ دَ / دِ ی ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) براده ٔ زر. ریزه های طلا. ریزه های زر :
بس سبک پر مپر ای مرغ که می نامه بری
تا ز رخ پای ترا خرده ٔ زر بربندیم .
|| کنایه ازردی که در میان گل سرخ باشد و برای تنگ شدن فرج در فرزجه ها بکار برند و آنرا زرگل نیز گویند. (آنندراج ).
بس سبک پر مپر ای مرغ که می نامه بری
تا ز رخ پای ترا خرده ٔ زر بربندیم .
خاقانی .
|| کنایه ازردی که در میان گل سرخ باشد و برای تنگ شدن فرج در فرزجه ها بکار برند و آنرا زرگل نیز گویند. (آنندراج ).