ترجمه مقاله

خرست

لغت‌نامه دهخدا

خرست . [ خ َ رَ ] (ص ) مست بیهوش که بعربی طافح گویند، به پارسی سیاه مست و مست خراب گویند. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) :
مست خرست میروم درره عشق بوالعلا
باک ندارم از بلا تن تنناتلاتلا.

مولوی (ازآنندراج ).


ترجمه مقاله