ترجمه مقاله

خرسلاک

لغت‌نامه دهخدا

خرسلاک . [ خ َ س َ ] (اِ) خربنده و آن شخصی است که خر الاغ بکرایه می دهد. (از برهان قاطع). قاطرچی . استربان . خربنده . کسی که خر الاغ کرایه دهد. (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرای ناصری ) :
خری خربطی خرسرخرسلاک
بدی بددلی بدتنی بدسیر.

پوربهای جامی (از انجمن آرای ناصری ).


ترجمه مقاله