ترجمه مقاله

خرماء قسب

لغت‌نامه دهخدا

خرماءقسب . [ خ ُ ءِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرماخارک . خرماخرک . (یادداشت به خط مؤلف ) : آبی و امرود و آنچه که به تازی زعرور گویند و خرماء قسب ... طبع را خشک کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و خرماءقسب موافق بود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). خرماء قسب و زیتون پس از طعام موافق باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله