ترجمه مقاله

خرمی

لغت‌نامه دهخدا

خرمی . [ خ ُرْ رَ ] (ص نسبی ) منسوب بفرقه ٔ خرمدینیه که محرمات را مباح کرده اند و مانند مزدکیه هستند. (از انساب سمعانی ). منسوب بمذهب خرم دین که مذهب بابک باشد. (ناظم الاطباء) : چون معتصم بطرطوس شد لشکر بر او بیعت کردند و عباس پسر مأمون او را بیعت کرده و ببغداد آمد به اول ماه رمضان این سال و خیر آمدش که مردمان همدان و اصفهان اندر دین خرمی شدند و مذهب بابک گرفتند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).
ترجمه مقاله