ترجمه مقاله

خرم دلی

لغت‌نامه دهخدا

خرم دلی . [ خ ُرْ رَ دِ] (حامص مرکب ) دلشادی . مشعوفی . خوشدلی :
ندانستند جز شادی شماری
نه جز خرم دلی دیدند کاری .

نظامی .


زمین بوسه دادند بر شکر شاه
بخرم دلی برگرفتند راه .

نظامی .


بخرم دلی زآن طرف بازگشت
سوی بزمگاه آمد ازکوه و دشت .

نظامی .


بفرخ رکابی و خرم دلی
برون راند از آن شاه یک منزلی .

نظامی .


ترجمه مقاله