ترجمه مقاله

خرنق

لغت‌نامه دهخدا

خرنق . [ خ ِ ن ِ ] (اِخ ) دختر بدربن هفان و خواهر طرفةبن العبد از طرف مادر. او را اشعار بسیار درباره ٔ برادر و شوهرش است و جز پنجاه واندی بیت چیزی از او بدست نیست و استاد اب لویس شیخو آنرا جمع کرده است . (از معجم المطبوعات ).
ترجمه مقاله