ترجمه مقاله

خره

لغت‌نامه دهخدا

خره . [ خ ُ رَ / رِ ] (اِ) جانورکی است که هرچه بر زمین افتد بخورد و بعربی او را ارضة خوانند. (از برهان قاطع). موریانه . کرم چوب خوار. (یادداشت مؤلف ). || علتی را گویند که موی را بریزاند. (از برهان قاطع). خوره . (یادداشت بخط مؤلف ). || مرضی است که گوشت لب و بینی را بتحلیل برد. (از برهان قاطع). || (پسوند) مزیدمؤخر امکنه ، چون روشناخره ، قبادخره ، اردشیرخره ، شعب خره (بلاد واسعه در قهستان نزدیک بلخ و در آن تنگه هاو قلاع باشد). (یادداشت بخط مؤلف ). || نور بتمام معانی که در خَرُه گذشت . (از برهان قاطع).
ترجمه مقاله