ترجمه مقاله

خروس بازی

لغت‌نامه دهخدا

خروس بازی .[ خ ُ ] (حامص مرکب ) عمل خروس باز. تربیت خروس برای جنگ . || بجنگ اندازی خروس . (از آنندراج ). || مکاری . حیالی . (از آنندراج ) :
جهان بجنگ فکنده ست تاجداران را
خروس بازی این پیر را تماشا کن .

سلیم (از آنندراج ).


ترجمه مقاله