خرژلغتنامه دهخداخرژ. [ خ ُ ] (اِ) ظاهراً بمعنی خاکستر گرم یا ریگ تفسیده بود. (یادداشت بخط مؤلف ): الرمض ؛ گوسفند با پوست درزیر خرژ کردن تا پخته گردد. (تاج المصادر بیهقی ).