ترجمه مقاله

خریت

لغت‌نامه دهخدا

خریت . [ خ ِرْ ری ] (ع ص ) راهبر استاد. راهنمای دانا. (از اقرب الموارد). دلیل حاذق . (یادداشت بخط مؤلف ). ج ، خَرارِت و خراریت : اما الفقه فهو [ ای ابوجعفر الطوسی ] خریت هذه الصناعة زمام الانقیاد... (روضات الجنات ). || (اِ) مجازاً محک . مقیاس . معیار. ملاک . میزان . اندازه . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله