ترجمه مقاله

خریداری

لغت‌نامه دهخدا

خریداری . [ خ َ ] (حامص ) عمل خریدار. (یادداشت بخط مؤلف ). ابتیاع . (ناظم الاطباء).
- به چشم خریداری در چیزی نگریستن ؛ با نهایت دقت در چیزی نظر انداختن ، بدقت در چیزی توجه کردن .
- بی خریداری ؛ بازار نداشتن . کساد :
بهر درم سر همت فرونمی آید
ببسته ام در دکان ز بی خریداری .

سعدی (کلیات چ مصفا ص 741).


ترجمه مقاله