ترجمه مقاله

خر

لغت‌نامه دهخدا

خر. [ خ ِ ] (اِ) خوشی و سعادت و اقبال و شادمانی و سرور و خرمی و حالت شادمانی بزبان زند و پهلوی . (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). || گلو. (یادداشت بخط مؤلف ).
- بیخ خِرِ کسی را گرفتن ؛ گریبان کسی را گرفتن .(یادداشت بخط مؤلف ).
- پای روی بیخ خر یا روی خر کسی گذاردن ؛ کنایه ازتنگ گرفتن بر کسی است . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله