ترجمه مقاله

خزامة

لغت‌نامه دهخدا

خزامة. [ خ ِ م َ ] (ع اِ) حلقه ٔ موئین که در بینی شتر کنند ومهار بر وی بندند. ج ، خِزام ، خِزامات ، خَزائم . || تسمه ای که بدان نعلین را به روی پا بندند. (از منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ).
- خزامةالنعل ؛ دوال باریک که میان هر دو شراک باشد.(از منتهی الارب ) (از لسان العرب ).
ترجمه مقاله