خزروان
لغتنامه دهخدا
خزروان . [ خ َ زَ ] (اِخ ) نام پهلوانی از لشکر افراسیاب در جنگ با نوذر. (ناظم الاطباء) :
خزروان بیامد چنان کینه خواه
که شیر خروشان به پیش سپاه .
چو دستان برانگیخت گرد نبرد
همانگه خزروان برآمد چو گرد.
چو خاقان ز نخجیر بیدار شد
بدست خزروان گرفتار شد.
خزروان بیامد چنان کینه خواه
که شیر خروشان به پیش سپاه .
فردوسی .
چو دستان برانگیخت گرد نبرد
همانگه خزروان برآمد چو گرد.
فردوسی .
چو خاقان ز نخجیر بیدار شد
بدست خزروان گرفتار شد.
فردوسی .