ترجمه مقاله

خسارت

لغت‌نامه دهخدا

خسارت . [ خ ِ رَ ] (ع اِ) زیان . ضرر. (از ناظم الاطباء) : مردمان خراسان از خسارت و تاراج فارغ شوند. (تاریخ بیهقی ). || کم آمدن حاصل فروش از قیمت خرید. ضرر در تجارت و زیان در معامله . (از ناظم الاطباء) : بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. (گلستان سعدی ).
عشق را فایده در کوی زیانکاران است
هر که زین کوی سفر کرد خسارت برده .

نظیری (از آنندراج ).


|| عاهت . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله