ترجمه مقاله

خشل

لغت‌نامه دهخدا

خشل . [ خ َ ش َ ] (ع اِ) مقل خشک . مقل تر. (یادداشت بخط مؤلف ). نوعی صمغ است و آنرا مقل گویند و به مقل ازرق مشهور است و بواسیر را نافع باشد و به عربی خضلاف خوانند و بعضی گویند خضلاف درخت مقل مکی کلی است . (از برهان قاطع) (از منتهی الارب ). || آنچه بکار نیاید. (از منتهی الارب ) (از لسان العرب ). || خسته ٔ مقل . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله