خشک خویلغتنامه دهخداخشک خوی . [ خ ُ ] (ص مرکب ) بدخوی ، متکبر. (یادداشت بخط مؤلف ) : و بدخوی و متکبر و خشک خوی و جلد باشند و صناعتها خوب کنند و بسیارخواب نباشند.