ترجمه مقاله

خشک کردن

لغت‌نامه دهخدا

خشک کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رطوبت چیزی را گرفتن . از رطوبت انداختن . از آب انداختن . نم چیزی را درچیدن . (یادداشت بخط مؤلف ). || شیر را بند آوردن . بدون شیر کردن . (یادداشت بخط مؤلف ). || منجمد کردن . سفت کردن . از نرمی انداختن . (یادداشت بخط مؤلف ). || میراندن گیاه . کشتن گیاه و درخت . (یادداشت بخط مؤلف ). || فالج کردن . دست و پای کسی را بی حس کردن و از حرکت انداختن .
ترجمه مقاله