ترجمه مقاله

خصیب

لغت‌نامه دهخدا

خصیب . [ خ َ ] (اِخ ) نام او ابونصر خصیب بن عبدالحمیدبن ضحاک . جرجانی الاصل و صاحب مصر، اصلش از مذار بود. این شخص پدر ابوالعباس احمدبن نصر الخطیب وزیر منتصر عباسی است که بسال 248 هَ . ق . بجزیره ٔ کرت تبعید شد و جد احمدبن اسماعیل بن احمد خصیب است که کاتب عبیداﷲبن عبداﷲبن طاهر و مردی بلیغ و ادیب و شاعر بود. خصیب از طرف هارون الرشید عامل مصر گشت . ابوالعباس وی را مدح گفته است . سعدی در گلستان حکایتی درباره ٔ او دارد و ابن بطوطه نیز در سفرنامه ٔ خود نظیر آن حکایتی دارد، ولی هیچیک از این دو حکایت مقرون بصحت نیست . جهشیاری در «الوزراء والکتاب » و صاحب تجارب السلف نیز مطالبی درباره ٔ او ذکر کرده اند. (از تعلیقات دیوان منوچهری دامغانی چ دبیرسیاقی چ 2 ص 310).
ترجمه مقاله