ترجمه مقاله

خضب

لغت‌نامه دهخدا

خضب . [ خ َ ] (ع مص ) رنگ کردن چیزی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). منه :خضب الید و غیرها خضبا؛ رنگ کرد دست و جز آنرا بحناو هرگاه دست و موی و جز آنرا ذکر نکنند، می گویند: خضب خضابا. (ناظم الاطباء). || سبز شدن شکوفه ٔ خرما. || برآمدن گیاه از زمین . منه : خضبت الارض . || سبز شدن درخت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله