ترجمه مقاله

خضریات

لغت‌نامه دهخدا

خضریات . [ خ ُ ری یا ] (ع اِ) نباتات سبز تر. (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ) : و بر جریب خضریات از تره و پیاز و سیر و غیر آن سه درهم . (تاریخ قم ص 182). و آنک از خضریات و دیگر درختها که در کروم معینه باشد، آنرا حساب ننمایند. (تاریخ قم ص 107). به هر جریب از بقول و خیارزار و جالیز و جزر و شلغم و پیاز و سیر و تره و دیگر خضریات . (تاریخ قم ص 112). || کنایه از ترکاری و ترها. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). ج ِ خضری چون حبلیات که ج ِ حبلی است .
ترجمه مقاله