خضری
لغتنامه دهخدا
خضری . [ خ ِ ] (اِخ ) او از شاعران ایرانست و خضری خوانساری نیز نامیده میشود و این دو بیت از اوست :
مویی ز سر زلف توام تار کفن شد
در حشر همین باعث آمرزش من شد.
مویی ز سر زلف توام تار کفن شد
در حشر همین باعث آمرزش من شد.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3).