ترجمه مقاله

خضر

لغت‌نامه دهخدا

خضر. [ خ ِ ] (اِخ ) ابن ثروان بن احمدبن ابی عبداﷲ الثعلبی ، مکنی به ابوالعباس الضریر التومانی . در جزیره به دنیا آمد و در میافارقین نشاءة یافت ، ولی اصل او از توامانست . او در نحو دست داشت و ادیب و فاضل و نیکو شعر بود و از ادیبان قرن ششم هجری بشمار می آمد. (از معجم الادباء چ مارگلیوث یاقوت ج 4 ص 176).
ترجمه مقاله