ترجمه مقاله

خطرمند

لغت‌نامه دهخدا

خطرمند. [ خ َ طَ م َ ] (ص مرکب ) گرانبها. قیمتی . (از آنندراج ) :
خواسته گرچه عزیز است و خطرمند بود
بر آن خواسته ده خواسته را نیست خطر.

فرخی .


... لکن زاگ خطرمند باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله