ترجمه مقاله

خطیری

لغت‌نامه دهخدا

خطیری . [ خ َ] (اِخ ) وی یکی از شعرای باستان است که هزل و هجا می گفته و قصیده ٔ هجائیه ٔ شعرا را که قریعالدهر کرده بود، جواب گفته و پاره ای از اشعار او در لغت نامه ٔ اسدی بشاهد آمده و این اشعار از سوزنی درباره ٔ اوست :
من آن کسم که چو کردم بهجو گفتن رای
هزار منجیک از پیش من کم آرد پای
خجسته ، خواجه نجیبی ، خطیری و طیان
قریع و عمعق و حکاک قرد یافه درای
اگر بعهد منندی و در زمانه ٔ من
مراستی ز میانشان همه برآی و درای .

سوزنی (دیوان ص 93).


ترجمه مقاله