ترجمه مقاله

خط تیغ

لغت‌نامه دهخدا

خط تیغ. [ خ َطْ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی که تیغ ایجاد کند. زخم :
می کرد حباب دل دشمن خط تیغت
هر نقطه از آن قابل تقسیم برآمد.

ظهوری (از آنندراج ).


ترجمه مقاله