ترجمه مقاله

خط سبز

لغت‌نامه دهخدا

خط سبز. [ خ َطْ طِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خطی که تازه از رخسار خوبان برآمده باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ) :
ز عذارت خط سبز و ز کفت خط سیاه
چون نبیند ز خط صبر بلا باد پدر.

خاقانی .


خط سبز و لب لعلت بچه ماند گوئی
من بگویم بلب چشمه ٔ حیوان ماند.

سعدی .


یعنی از روی دلبران خط سبز
دل عشاق بیشتر جوید.

سعدی (گلستان ).


چگویم آن خط سبز و دهان شیرینت
بجز خضر نتوان گفت و چشمه ٔ حیوان .

سعدی .


سعدی خط سبز دوست دارد
پیرامن خد ارغوانی .

سعدی .


|| خطی را گویند که از غیب مرقوم شده باشد، یعنی کسی نداند که از کجا آمده است و که نوشته است . || خط شب را گویندکه خط سیاه و خط ازرق است . (از ناظم الاطباء) (برهان قاطع). || عالم برزخ بنزد صوفیان . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله