ترجمه مقاله

خفتیدن

لغت‌نامه دهخدا

خفتیدن . [ خ ُ دَ ] (مص )خسبیدن . مصدر دیگریست برای خوابیدن . خفتن و بهمه معانی آن استعمال میشود. || بوسیدن یکدیگر. (ناظم الاطباء). || غلطیدن . (آنندراج ). پیچیدن و گردیدن . || راحت شدن . (ناظم الاطباء). || ماست گردیدن شیر و جغرات شدن آن . (برهان قاطع). || بر زانو نشستن . (ناظم الاطباء). || بزانو درآمدن شتر. (برهان قاطع).
ترجمه مقاله