خلایشه
لغتنامه دهخدا
خلایشه . [ خ َ ی ِ ش َ / ش ِ ] (اِ) علتی است که از تخمه بود. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
ریشش زبس فراخ ز گردن برون دمید
گویی خلایشه است بگردن برآمده .
ریشش زبس فراخ ز گردن برون دمید
گویی خلایشه است بگردن برآمده .
(حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).