ترجمه مقاله

خلد برین

لغت‌نامه دهخدا

خلد برین . [ خ ُ دِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بهشت بالایین . (ناظم الاطباء) :
همه دیانت و دین ورز و نیک رائی کن
که سوی خلد برین باشدت گذرنامه .

شهید بلخی .


قصر شاهیست بهر باب به از خلد برین
سخنی نیست درین باب که خلدیست برین .

مسعودسعدسلمان (از شرفنامه ٔ منیری ).


آراست جهاندار دگرباره جهان را
چون خلد برین کرد زمین را و زمان را.

سنائی .


هر کجا طوبی بود آنجا بود خلد برین
نزدما پیغمبر آورده ست این پیغام را.

سوزنی .


روضه ٔ خلد برین خلوت درویشانست
مایه ٔ محتشمی خدمت درویشانست .

حافظ.


حافظا خلد برین خانه ٔ موروثی نیست
اندر این منزل ویرانه نشیمن چکنم ؟

حافظ.


ترجمه مقاله