ترجمه مقاله

خلفتان

لغت‌نامه دهخدا

خلفتان . [ خ ِ ف َ ] (ع ص ) بصیغه ٔ تثنیه در حالت رفعی از خِلفَة. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : له ولدان خلفتان ؛ او راست دو فرزند یکی دراز و دیگری کوتاه ویا یکی سپید و دیگری سیاه . بدین معنی است له عبدان خلفتان ؛ او راست دو فرزند یکی دراز و دیگری کوتاه و یا یکی سپید و دیگری سیاه و کذلک له امتان خلفتان .
ترجمه مقاله