خلوت گزیده
لغتنامه دهخدا
خلوت گزیده . [ خ َل ْ وَ گ ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) عزلت گزیده . منزوی . خلوت اختیار کرده :
خلوت گزیده را بتماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست بصحرا چه حاجت است .
خلوت گزیده را بتماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست بصحرا چه حاجت است .
حافظ.