ترجمه مقاله

خلو

لغت‌نامه دهخدا

خلو. [ خ ُ ] (اِ) نوعی ازآلوی بزرگ که آن را خلوگرده نیز گویند :
در آش خلو کوفته دیدم که بدعوی .

بسحاق اطعمه (از جهانگیری ).


|| هلو که میوه ای است معروف . (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (فرهنگ جهانگیری ).
ترجمه مقاله