خلیفه زاده
لغتنامه دهخدا
خلیفه زاده . [ خ َ ف َ / ف ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) یکی از بنی آدم ، زیرا بشر از نسل آدم که خلیفه ٔ خدا در زمین بود بوجود آمده است . (یادداشت بخط مؤلف ) :
ای خلیفه زادگان دادی کنید.
|| کنایه از بزرگ زاده . (یادداشت بخط مؤلف ) :
چو همسریش نبینم بناقصی ندهم
خلیفه زاده تحمل چرا کند خواری .
ای خلیفه زادگان دادی کنید.
مولوی .
|| کنایه از بزرگ زاده . (یادداشت بخط مؤلف ) :
چو همسریش نبینم بناقصی ندهم
خلیفه زاده تحمل چرا کند خواری .
سعدی .