ترجمه مقاله

خمارگشایی

لغت‌نامه دهخدا

خمارگشایی . [ خ ُ گ ُ ] (حامص مرکب ) خمارشکنی . رفع خماری : و همان شب اتفاق عروسی بود و جمله ... به عشرت و نشاط مشغول سحرگاهی بر سر آن مخاذیل افتاد ایشان را خمارگشایی خوش فرمود و یک کودک را زنده نماند. (بدایعالازمان فی تاریخ کرمان ).
ترجمه مقاله