ترجمه مقاله

خمام

لغت‌نامه دهخدا

خمام . [ خ ُ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش خمام شهرستان رشت . این قصبه در 13 هزارگزی شمال خاوری رشت و 24 هزارگزی جنوب خاوری بندر انزلی سر راه شوسه ٔ رشت به انزلی واقع است بامختصات جغرافیایی زیر: طول آن 49 درجه و 39 دقیقه . عرض آن 37 درجه و 22 دقیقه است . هوای این قصبه معتدل و مرطوب است . آب آن از چاه و نهر خمام رود و محصول عمده ٔ آن برنج و ابریشم و صیفی است . سکنه ٔ این قصبه در حدود 2000 نفر روزهای یکشنبه بازار عمومی دارد و در این روز عده ٔ زیادی از نقاط مختلفه ٔ گیلان با اتومبیل و اسب به این محل روی می آورند و معاملات زیادی صورت می گیرد. در حدود 270 باب دکان و یک دبستان بدانجاست . ادارات دارائی و بخشداری و آمار و فرهنگ و ژاندارمری و بهداری بخش در این قصبه است . این دهکده بوسیله ٔ تلفن با رشت و انزلی مربوط می باشد. درمانگاهی از طرف انجمن خیریه ٔ محلی تأسیس و در اختیار بهداری گذارده شده و اخیراً نیز کارخانه ٔ برنج کوبی در این قصبه دایر گردیده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
ترجمه مقاله