خندانمندلغتنامه دهخداخندانمند. [ خ َ م َ ] (ص مرکب ) خندان . (یادداشت بخط مؤلف ) : گواژه که خندانمندت کندسرانجام با دوست جنگ افکند.ابوشکور بلخی .