ترجمه مقاله

خندروس

لغت‌نامه دهخدا

خندروس . [ خ َ دَ ] (اِ) ذرت . ذرت مکه . || گندم مکه . (ناظم الاطباء). خالاون . حنطه ٔ رومی . سلت .(یادداشت بخط مؤلف ) : جان گوید گندم رومی بود و در لغت عرب سلت را خندروس گویند و معنی آن درپارسی جو گندم بود؛ یعنی جوی که به گندم مشابهت دارد و جان گوید آن نوعی است از گندم که لون او سیاه بود و آرد او بقوت بود بمثابه ... ...بحنطه مشابهت داردو غذای او نیک بود. (ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان ). تخمی است شبیه بگندم که آن را گندم رومی خوانند و شعیر رومی هم می گویند. (برهان قاطع). رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن شود. || ترخنه شیر. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله