ترجمه مقاله

خنصر

لغت‌نامه دهخدا

خنصر. [ خ ِ ص ِ / ص َ ] (ع اِ) انگشت خرد که کالوج باشد و چلک و کابلیج نیز گویند. (ناظم الاطباء).خردک . کالوچ . کلیک . انگشت کهین . انگشت پنجم . انگشت کوچک . انگشت کوچکه . (یادداشت بخط مؤلف ). انگشت میانه . || انگشت خرد پا. (مؤنث است ). (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، خناصرة.
ترجمه مقاله